کد مطلب:5575 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:146

سیره پیامبر و مدارا
پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله به عنوان پیام آور وحی الهی و رهبر و مقتدای خلق عالم، افزون بر بیان، در عمل نیز مظهر رحمانیّت و رحیمیّت و اهل مدارا بوده اند. البته این سیاست تسامح و مُدارا مربوط به همان موارد مجاز در امور شخصی و برخی مسائل اجتماعی است.

وقتی پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله در مكه برای دعوت مردم به خداپرستی ظهور كرد، با عكس العمل شدید مواجه گشت. قریش از هیچ گونه آزار و شكنجه و افترائات و اهانت دریغ نورزیدند و او را فردی كذّاب، ساحر، مجنون و... معرفی كردند و وقتی این اعمال سخیف را به اوج می رساندند، عكس العمل پیامبرصلی الله علیه وآله این بود كه «اللّهم اغفر لقومی بانّهم لایعلمون» [1] ؛ بارالها قوم مرا مورد رحمت و مغفرت خویش قرار ده، زیرا اینان حقیقت را نمی دانند.

از این مهم تر، رفتار مهربانانه و انعطاف پیامبرصلی الله علیه وآله با مردم در هنگام اقتدار سیاسی است كه نمونه ای از آن در روز فتح مكّه متجلّی گشت.

پس از سالیانی جهاد و مشقّت، مكه را فتح كرد و آنان را به زانو درآورد، ایشان می توانست انتقام آزارها و اهانت ها و قتل و غارت ها را بگیرد، امّا پیامبرصلی الله علیه وآله فرمان عفو عمومی صادر نمود و از تقصیر همگان گذشت، جز چند نفر كه بیش از حدّ، معاند و پلید بوده و از ائمّه كفر به حساب می آمدند.

در روز فتح مكّه، هنگام ورود سپاه اسلام با تجهیزات كامل و آرایش خاص به شهر مكه، سعد بن معاذ از بزرگان صحابه و افسران سپاه پیامبر رجزهایی با این مضمون خواند كه امروز روز نبرد است امروز جان و مال شما حلال شمرده می شود.

قلب عطوف و مهربان پیامبرصلی الله علیه وآله از شنیدن این اشعار، سخت غمگین گشت و جهت تنبیه آن افسر، او را از مقام فرماندهی عزل نمود و پرچم را به پسر وی، قلیل بن سعد سپرد.

این مهربانی برای مردم مكه، كه سال ها با آن حضرت خصومت ورزیده و با او جنگ ها نموده بودند، عجیب می نمود و نسیم ملایم عطوفت، آنان را به عفو رهبر بزرگ، امیدوار ساخت و دل ها را به پذیرش اسلام، متمایل ساخت.

از دیگر نمونه ها می توان به عفو و گذشت حضرت رسول اكرم صلی الله علیه وآله نسبت به صفوان بن امّیه اشاره نمود.

صفوان، از جمله سران مشركان مكه و آتش افروزان جنگ های متعدد علیه پیامبراسلام صلی الله علیه وآله بوده است.

او مسلمانی را در مكه در برابر دیدگان مردم به دار آویخته بود و از این روی پیامبرصلی الله علیه وآله، خون او را حلال شمرده بود، اما از ترس مجازات به جدّه گریخت، زیرا اطلاع یافته بود كه نامش در لیست ده نفری است كه پیامبر، آنان را از عفو عمومی استثناء نموده و حكم اعدامشان را صادر كرده وجود دارد.

عمروبن وهب، پسر عموی صفوان از پیامبرصلی الله علیه وآله درخواست عفو و گذشت از او را كرد و پیامبرصلی الله علیه وآله، صفوان را عفو نمود.

صفوان باور نمی كرد كه عفو شده است، مگر این كه از رسول خداصلی الله علیه وآله نشانه ای دالّ بر عفوش بیاورند.

پیامبرصلی الله علیه وآله عمامه یا پیراهن خویش را به عنوان نشانه دادند و او برگشت.

وقتی صفوان، چشمش به پیامبرصلی الله علیه وآله افتاد، عرض كرد به من دو ماه مهلت دهید تا درباره اسلام تحقیق كنم.

پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود به تو چهار ماه مهلت می دهم كه درباره اسلام تحقیق كنی و مسلمان شوی.

صفوان بعدها می گفت: هیچ كس به این نیك نفسی نمی تواند باشد، مگر این كه پیامبر باشد، و گواهی می دهم كه خدایی جز خدای یكتا نیست و او رسول خدا است و مسلمان شد [2] .


[1] بحارالانوار، ج 98، ص167.

[2] المغازي، ج2، ص853 ؛ سيره ابن هشام، ج4، ص60.